چرندیات نصفه شبی

ساخت وبلاگ

امکانات وب

دارم خفه میشوم ازین همه حس ِ ناب ِ بی کسی در عمق ِ شلوغی و میمیرم ، میمیرم تا کسی نفهمد! 

و باز لبخند میزنم اما کسی به نقره ای ِ غم اندود ِ نگاه ِ باران گرفته‌ی من نظر نمی‌کند .

غمگینم .

اما چه کسی میفهمد؟

در بین آن رگه های سفید موهای تاریک من ، قصه ای از غم و افسانه ای از تنهایی است؟

تنهایی که ریشه میزند به پوست و گوشت و استخوان ادمی ، کوچک ترین واژه ای دل ترا می‌لرزاند و وجودت را شعله ور می‌کند .

هرگز کسی پیدا نمی‌شود .

هرگز چیزی پیدا نمی‌شود .

همه مرده اند .

شادی هایت لحظه ای و کوتاهند و غم ها دائمی .

تو چه می‌خواهی ببینی ؟

تا کی نیش باز ِ پررویی را بر تمام این جهان دردمند نشان خواهی داد ؟

کوتاه بیا !

تو زنده نیستی .

زندگی چرا پس ...؟


برچسب‌: سمیه کمره ای

|۱۳۹۷/۰۳/۲۷||[سُـمٖیـ🍃 |

چرندیات نصفه شبی...
ما را در سایت چرندیات نصفه شبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3chkh بازدید : 76 تاريخ : يکشنبه 27 خرداد 1397 ساعت: 3:27